sienceworld |
زمستان کوله بارش را می بندد و زمین لباس عروس سفیدش را از تن در می آورد. هر گامی که زمستان بر می دارد پشت سرش آدم برفی های چاق شروع به آب شدن می کنند و جای خود را به سبزه های نوجوان و شاد بهاری می بخشند. صدای شادی رود،حنجره ی طبیعت را به صدا در می آورد و چشمان گریان آسمان از دور شدن زمستان قطره ای از اشک بلورین خود را بر روی شاخه های پرمهر درخت کوهستان پبر می اندازد و از شدت ناراحتی شروع به گریه ای ناپایدار می کند. و گل های نوزاد صورتی رنگ کوچک زیر سایه ی مادران بلند قدشان می روند و با خیال آسوده می خوابند. خرس قهوه ای رنگ غار تنها از خواب چند روزه ی خویش برمی خیزد و با شادی روبه جنگل که از دور به شکل یاقوتی سبز می درخشد،روانه شده و فرا رسیدن سال نو را به دوستان خود تبریک می گوید.و این است افسانه ی بهار و فرا رسیدنش. [ یکشنبه 91/12/27 ] [ 11:40 عصر ] [ arianam ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |